20 اصطلاح بانکی به زبان آلمانی با ترجمه فارسی
در این مقاله، 20 مورد از اصطلاحات بانکی به زبان آلمانی به همراه ترجمه فارسی و مثالهایی برای هر اصطلاح آورده شده است. این اصطلاحات میتوانند به شما در درک بهتر مفاهیم بانکی کمک کنند.
1. Zinsen
معنی: بهره
جمله مثال: Die Zinsen auf meinem Sparkonto sind sehr niedrig.
ترجمه: بهره حساب پسانداز من بسیار پایین است.
2. Kredit
معنی: وام
جمله مثال: Ich habe einen Kredit bei der Bank aufgenommen, um ein Auto zu kaufen.
ترجمه: برای خرید ماشین از بانک وام گرفتم.
3. Konto
معنی: حساب
جمله مثال: Ich möchte ein Konto bei Ihrer Bank eröffnen.
ترجمه: میخواهم یک حساب در بانک شما باز کنم.
4. Überweisung
معنی: انتقال وجه
جمله مثال: Die Überweisung des Geldes erfolgte innerhalb eines Tages.
ترجمه: انتقال وجه در عرض یک روز انجام شد.
5. Girokonto
معنی: حساب جاری
جمله مثال: Ein Girokonto ist für den täglichen Zahlungsverkehr gedacht.
ترجمه: حساب جاری برای پرداختهای روزمره طراحی شده است.
6. Sparbuch
معنی: دفترچه پسانداز
جمله مثال: Ich habe mein Geld auf einem Sparbuch angelegt.
ترجمه: پولم را در یک دفترچه پسانداز سرمایهگذاری کردهام.
7. Kreditkarte
معنی: کارت اعتباری
جمله مثال: Mit der Kreditkarte kann man weltweit bezahlen.
ترجمه: با کارت اعتباری میتوان در سراسر جهان پرداخت کرد.
8. Lastschrift
معنی: برداشت مستقیم
جمله مثال: Die Stromrechnung wird per Lastschrift vom Konto abgebucht.
ترجمه: قبض برق بهصورت برداشت مستقیم از حساب کسر میشود.
9. Kreditrahmen
معنی: سقف اعتباری
جمله مثال: Mein Kreditrahmen auf der Kreditkarte beträgt 2000 Euro.
ترجمه: سقف اعتبار کارت اعتباری من ۲۰۰۰ یورو است.
10. Kaution
معنی: وثیقه
جمله مثال: Für die Wohnung musste ich eine Kaution hinterlegen.
ترجمه: برای آپارتمان باید وثیقه پرداخت میکردم.
11. Pfändung
معنی: توقیف دارایی
جمله مثال: Aufgrund seiner Schulden wurde eine Pfändung durchgeführt.
ترجمه: به دلیل بدهیهایش توقیف دارایی انجام شد.
12. Schulden
معنی: بدهی
جمله مثال: Er hat seine Schulden noch nicht bezahlt.
ترجمه: او هنوز بدهیهایش را پرداخت نکرده است.
13. Kreditwürdigkeit
معنی: اعتبار سنجی
جمله مثال: Die Bank prüft die Kreditwürdigkeit des Kunden.
ترجمه: بانک اعتبار مشتری را بررسی میکند.
14. Zahlungsziel
معنی: مهلت پرداخت
جمله مثال: Das Zahlungsziel für diese Rechnung beträgt 30 Tage.
ترجمه: مهلت پرداخت این قبض ۳۰ روز است.
15. Hypothek
معنی: وام مسکن
جمله مثال: Ich habe eine Hypothek auf mein Haus aufgenommen.
ترجمه: من برای خانهام وام مسکن گرفتهام.
16. Dispo
معنی: اعتبار اضافه برداشت
جمله مثال: Mein Konto hat einen Dispo von 500 Euro.
ترجمه: حساب من اعتبار اضافه برداشت ۵۰۰ یورویی دارد.
17. Gebühr
معنی: هزینه
جمله مثال: Für die Nutzung der Kreditkarte fallen monatliche Gebühren an.
ترجمه: برای استفاده از کارت اعتباری هزینههای ماهیانه دریافت میشود.
18. Einlage
معنی: سپرده
جمله مثال: Ich habe eine Einlage auf mein Sparkonto getätigt.
ترجمه: من یک سپرده در حساب پسانداز خود انجام دادم.
19. Zahlungsverkehr
معنی: جریان پرداخت
جمله مثال: Der Zahlungsverkehr erfolgt über das Girokonto.
ترجمه: جریان پرداخت از طریق حساب جاری انجام میشود.
20. Devisen
معنی: ارزهای خارجی
جمله مثال: Die Bank bietet günstige Devisen für den Auslandshandel an.
ترجمه: بانک ارزهای خارجی مناسب برای تجارت خارجی ارائه میدهد.